آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 87
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 87
بازدید ماه : 124
بازدید کل : 12872
تعداد مطالب : 79
تعداد نظرات : 13
تعداد آنلاین : 1

           هستي و نيستي

در پست قبلي از هستي و نيستي ياد شد ولي گنج مطلب پيدا نكرد،اگر همين الآن به مدت زندگييمان تا بحال نظري بيندازيم  مي بينيم كه در كسري از زمان همه وقايع و حوادث قبلي از كودكي تا كنون در ذهنمان مرور مي شود بدون اينكه خواسته باشيم آن زمان را دوباره بگذرانيم يعني اينكه شايد اين زمان باشد كه درك بودن يا نبودن ما را در زندگيهايي كه داريم به ما مي رساند يا نشان مي دهد بطور مثال فرض كنيم ما از كره زمين با سرعت نور فاصله ميگيريم و با گذشت يك زمان نوري دوباره به زمين برگرديم  امكان دارد كه در نسل بعدي و يا حتي چند نسل بعدي در زمين حاضر شويم دقيقا مثل داستان اصحاب كهف . حالا براي ناظري كه محدود به زمان نيست،دوران زندگي،هم هست و هم نيست،هست به علت اينكه واقعيت خارجي دارد و اتفاق افتاده و نيست به خاطر اينكه تمام دوره ها كسري از زمان و يا در هيچ زماني اتفاق افتاده است  البته درك اين مسئله شايد براي بعضي دشوار نمود نمايد اما مي توانيد همان مثال اولي را چند بار مرور كنيد(دوران زندگيتان)پس ناظر اولي مي تواند تمام دوران پيدايش هستي را در مدت زمان بي زماني مرور نمايد همانند يك فيلمي كه هم آهسته آن را مي شود مرور كرد و هم با سرعت تند و حتي مقطعي . اين مسئله مي تواند معني واقعيت و حقيقت را هم به ما برساند فرض كنيد مقوايي مستطيل شكل داريد و آن را در حوال يكي از اضلاع(طول) با سرعت بچرخانيد شكلي كه حادث مي شود به چشم ناظر استوانه نمود ميكند ، آيا استوانه واقعيت دارد؟ خوب بله چون اتفاق افتاده و قابل ديدن است ،اما آيا حقيقت هم دارد؟ خوب نه ما ميدانيم كه استوانه اي در كار نيست فقط يك مقواي چهار گوش است و اين حركت يا چرخش است كه استوانه را ايجاد كرده پس حقيقت ندارد حقيقت استوانه همان مقواي اولي است . حالا اگر اين مطلب را همين طور به قبلي يا بعدي سوق دهيم مي بينيم كه حقيقت هر چيزي خود آن چيز نيست و شايد زماني حقيقت مشخص شود كه زمان نباشد و يا ساير قيود ديگري كه ما را اسير خود كرده است ....   ادامه دارد .....

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: